CNN
–
یک کلبه چوبی کوچک که دود از دودکش بیرون میزند، در پایه تپهای بادگیر با برهها قرار دارد. داخل یک دیگ آهنی بزرگ قرار دارد که پس از قرنها استفاده خراشیده شده و در شعلههای آتش خفه شده است. همانطور که حبابهای داخلی آن، جو کوهی و رازک وحشی با هم ترکیب میشوند تا یک دمنوش شیرین، ترش و ابری ایجاد کنند. آلودی.
در اطراف دیگ جمع شده اند، گروهی از مردان که هر سال در همین روز تا زمانی که به یاد دارند در این کلبه ایستاده اند. در رأس همه اینها، یک سلطان خاص منتخب است که بر روند مقدس نظارت می کند. دم کردن آلودی با هم بخشی از برادری غیررسمی آنها و یک آمادگی مقدس برای جشنواره آینده است.
به زودی این دم نوش مخصوص به نشانه شروع استفاده خواهد شد آتنیگنوبافستیوال دو هفتهای در منطقه توشتی در شمال شرقی گرجستان که مملو از قربانیهای قوچ بت پرستانه، عبادت زیارتگاه، رقصهای محلی و مسابقه اسب دوانی شدید است.
توشتی در اعماق کوههایی که گرجستان را از همسایگان چچنی و داغستانیاش جدا میکند، تنها از طریق جادهای طولانی و باریک شنی که 10000 فوت از درههای زیرین بالا میرود، قابل دسترسی است.
این یک گنج وحشی و رام نشده است که در مرز اروپا پنهان شده است.
فصل توریستی که در طول زمستان های طولانی با برف سنگین کوبیده می شود، کوتاه است و این منطقه تنها در حدود 4 تا 5 ماه از سال قابل دسترسی است، اما بهشتی برای کوهنوردانی است که به دنبال ترسیم قلمرو جدید هستند.
توشتی با چشم انداز نفس گیر و سنت های عامیانه ماندگار، به ویژه در راه هنر، مشخص می شود. سابقه قوی چوپانی آن به معنای برتری منسوجات پشمی است، به ویژه چکمه های بافتنی دنج و فرش های استادانه با نقش های هندسی برجسته.
در ماه اکتبر، تنها تعداد انگشت شماری از مردم محلی در توشتی باقی مانده اند. آنها که برای یک زمستان طولانی و سخت آماده شده اند، به طور کامل از دنیای بیرون جدا می شوند و در بیابان کاملاً محصور می شوند. ایراکلی خوداگوریدزه تنها پزشک دارای مجوز در منطقه است که با 80 سال سن، تنها به عقل خود، اسب خود و یک جفت اسکی قابل اعتماد خانگی برای ارائه نیازهای پزشکی در تمام طول سال متکی است.

این فقط مردم محلی نیستند که هر پاییز مهاجرت دسته جمعی را انجام می دهند. مدتها قبل از اینکه جاده توشتی در دهه 1980 ساخته شود، تنها راه ورود یا خروج پیاده یا سواره بود – واقعیتی که چوپانان محلی برای قرنها میشناختند.
با نزدیک شدن به فصل زمستان، گلههای دهها هزار گوسفند به رهبری چوپانهای محدود به مناطق پست سفر خود را به سمت جنوب آغاز میکنند، جایی که در ماههای سردتر در دشتهای آفتابی چرا میروند. و در اولین آب شدن بهار، آنها اودیسه سالانه را به سرزمین مادری خود آغاز خواهند کرد.
چوپانی نه تنها یک منبع درآمد اولیه برای مردان توشتی است، بلکه وسیله ای برای اتصال به سرزمین و میراث آنهاست. هر چه بیشتر و بیشتر توشتیها سبک زندگی صلحآمیز و در عین حال ابتدایی کوهستانی را با فرصتهای مدرنتر در شهر تفلیس پایتخت گرجستان و فراتر از آن عوض میکنند، مشاغل سنتی مانند چوپانی به نقطه افتخار تبدیل شدهاند.
در قلب منطقه Omalo قرار دارد. Omalo که توسط قلعه Keselo تاج گذاری شده و در میان چمنزارهای پر از اسب ها، مهمانخانه های عجیب و غریب و گهگاه خروس جیغ می کشد گسترده شده است، دروازه تعیین شده به توشتی است.
همچنین اینجاست که بسیاری از کوهنوردان گرسنه بیابان برای تکمیل یکی از معروف ترین سفرهای چند روزه گرجستان به راه می افتند: اومالو به شتیلی، دهکده ای قرون وسطایی مستحکم در اعماق دره آرغونی. این سفر پنج روزه توشتی را از طریق مسیر چوپان قدیمی به همسایه خوسورتی، یکی دیگر از مناطق کوهستانی منزوی و گنجینه قرون وسطایی متصل می کند.
دارتلو از دره پیریکیتی به سواحل رودخانه آلازانی می ریزد. این دهکده باستانی کند و خوابآلود نه چندان دور از اومالو، با برجهای دفاعی و خانههای سنگی کاملاً روی هم قرار گرفته است. در حومه روستا، پوستهای از ویرانههای کلیسا با بوتههایی که از ماسهسنگهایش میترکد، نشسته است، نمای کرم رنگ آن به طبیعتی که از آن آمده بازمیگردد.
در فضای خالی کوچکی در پشت ویرانه ها مجموعه ای از سنگ ها با ظاهری عجیب و غریب قرار دارد. در یک نیم دایره 12، با دو نفر دیگر در مرکز، چیزی که شبیه نسخه کوچک حلقه ماقبل تاریخ اسکاتلند به نظر می رسد در واقع یک دادگاه قرن پانزدهمی است.
این دادگاه سنتی، معروف به Sabtcheo، جایی بود که مجرمان متهم را محاکمه میکردند – احکام آنها اغلب آنها را از روستا تبعید میکرد و به بیابان توشتی تبعید میکرد. روستای کواولو که در دامنههای بالای دارتلو قرار دارد، یک پیادهروی عالی (البته شیب دار) بعد از ظهر را ایجاد میکند.

Shenako واقع در مراتع سرسبز با گلههای گاوهای تنبل و خانههای محقر با بالکنهای چوبی پرآذین است. بر فراز این دهکده کوچک، کلیسای سنت جورج قرار دارد، جزییاتی که در مناطق پست به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد، اما در توشتی نه. در منطقهای که تعداد زیارتگاههای سنگی از صد کلیسا بیشتر است، سنت جورج مانند یک یادگار نادر است.
دیکلو که از طریق یک جاده خاکی پر پیچ و خم یا یک مسیر پیاده روی بیش از حد از میان جنگل های انبوه که بر روی یک یا دو کوه گسترده شده است از شناکو به آن می رسید. تنها چند قله از منطقه داغستان روسیه، ویرانههای بالای تپه روستا مشرف به تعداد انگشت شماری از زیارتگاهها، کلبههای تنها چوپانها و خانههایی است که در سراسر چشمانداز پرپر شدهاند.
آخرین خانه یک زن تراشهدار و گونههای گلگون دارد که محلی به نام ماشو ببو (ماشو ماشو) شناخته میشود که لقمههای تازه پنیر را برای پیری روی بالکن خود میچیند. رقص در باد مجموعهای از جورابهای پشمی رنگارنگ است که با دست ماشو ببو بهعنوان یادگاری برای کوهنوردان خسته که از دهکده عبور میکنند، بافته شده است.
سنت ها و فرهنگ توشتی با انزوای شدید و خرافات باستانی آن شکل گرفته است. مسلماً هیچ چیز به اندازه فرهنگ توشتی بیشمار نیست خطی (ضریح های سنگی) و سالوتسوی (فضاهای مقدس) در سراسر چشم انداز آن پراکنده شده است. تودههای سنگی که با دقت چیده شدهاند و با جمجمههای حیوانات و شاخهای بلند و پیچدار گاو تزئین شدهاند، تقریباً در همه جا یافت میشوند. برخی به زنان اجازه می دهند، بسیاری اجازه نمی دهند، اما همه به خاطر خدایی که نماد آنها هستند مورد احترام هستند.
توشتی مرز بین سنت های مسیحی ارتدکس و بت پرستی محلی را با تأکید آشکار بر درگذشتگان می گذراند. نزدیک به پایان ماه اوت هر سال است ماریاموبا – یک تعطیلات اختصاص داده شده به مریم مقدس و عزیزان مرحوم. زمان آن فرا رسیده است که برای کسانی که دیگر اینجا نیستند، چه در گذشته و چه در گذشته دور، سفره بچینیم.
چند ماه بعد در دسامبر، آنهایی که به اندازه کافی شجاع هستند برای جشن گرفتن جمع می شوند مزبودوبا، انقلاب و سکون گرانبهای زمستانی که آنها را به یک بهار حاصلخیز هدایت می کند. زنان سراسر توشتی که تنها با اجاقهای آتشین و تنورهای هیزمیشان گرم میشوند، کیکها و نانهای آیینی مانند کادا و ماچکاتی که به عنوان هدایایی به ترکیبی از خدایان قدیمی، قدیسین ارتدکس و اجداد درگذشته خدمت خواهد کرد. یک غذای ختویسی (یک غذای سنتی چوپانی از کشک و کره آب پز) همراه با یک جام علودی، چند عدد ماچکاتی و یک شمع روشن باید در پنجره ای که اولین پرتوهای خورشید را دریافت می کند قرار داده شود.

در حالی که اغلب فراموش می شود، کیدینی در ژانویه زمانی است که اجنه و شیاطین ویران می کنند. نه بی شباهت به هالووین و روز مردگان، کیدینی زمانی است که حجاب بین دنیاها نازک می شود. اما برخی از مردم محلی به جای حکاکی فانوسهای جک یا خلق هدیههای رنگارنگ، به جنگل میروند. sminaoba جایی که آنها مشتاقانه به هر صدای آشنایی که سعی در تماس با آنها از فراتر داشته باشد گوش می دهند.
زمستانهای سخت و وجود صومعهای باعث ایجاد غذاهای محلی شده است که حول لبنیات شبانی، سوپهای گرم، گوشتهای دلچسب و نانهای کرهای پر شده با پنیر شور یا سیبزمینی خامهای ساخته شده است. در حالی که رستورانها، بارها و کافهها بسیار اندک هستند، مهمانخانههای محلی معمولاً خوشحال هستند که میز مورد علاقه مسافران خود را آماده میکنند.
در مهمانخانه گیر – یک خانه چوبی جذاب در کنار یک مسیر خاکی تنها در اومالو – دو زن پیش بند به سختی مشغول کار هستند. با وجود دمای سرد، آنها عرق می کنند.
یکی از زنان با یک بطری شیشه ای قدیمی به همان رنگ باغ زمردی که خانه به آن نگاه می کند خمیر را در دیسک هایی به اندازه کف دست در می آورد. دیگری با دقت دیسک ها را با گوشت چرخ کرده گوسفندی که به تازگی بریده شده است روی هم می چیند، قبل از اینکه به سرعت لبه های آنها را در چین های کامل به هم بچسباند.
به اندازه طول آرنج دورتر، یک گلدان بزرگ حبابدار است که آماده پذیرش آنها دهها نفر است – این یک تانگو آشپزخانه است. در حالی که در مواد تشکیل دهنده بسیار ساده تر از همتای دشتی خود، توشتیان است خینکالی کوفته ها به همان اندازه خوشمزه هستند. به خصوص با یک جرعه شسته شده است چاچا، یک روح قوی گرجی ساخته شده از تفاله باقی مانده از شراب سازی.
دیگر کالاهای اصلی توشتی عبارتند از kotori، یک نسخه نازک تر از خاچاپوری پر شده با کشک پنیر تند و مقدار زیادی چربی کره. خوتیسیغذای کشک و کره آب پز که به نام فوندوی توشتی شناخته می شود. و گوداپنیری که نه به نام گودا هلندی، بلکه برای گونی پوست گوسفندی که در آن کهنه شده است، نامگذاری شده است. مورد علاقه چوپانان است خاقیتکههای دراز گوشت (اغلب گوسفند، بز یا شکار) که با دقت آبکشی و در آفتاب خشک شدهاند تا چیزی را ایجاد کنند که فقط میتوان آن را بهعنوان جرکی توشتی توصیف کرد.
علیرغم سابقه طولانی شراب سازی گرجستان، در توشتی آبجو به نظر می رسد که یک تازگی محلی باشد. دم کرده از جو کوهی و رازک وحشی، آلودی به طرز لذت بخشی ترش و شیرین است و رنگ نارنجی مات به خود می گیرد.
همه چیز در توشتی ریشه در سنت دارد و آلودی مستثنی نیست در حالی که گردشگران میتوانند آن را معمولی بنوشند، برای توشتیها آبجو مقدس است – همیشه در مراسم، تعطیلات، جشنوارهها، مراسم تشییع جنازه و غیره وجود دارد. هر چه گفته شده و انجام شود، هیچ چیز مانند یک لیوان روح را گرم نمی کند کندریس چای، یک چای محلی دم شده از آویشن وحشی یا مرزه تابستانی – گاهی اوقات هر دو.