8 مشاهده قدرتمند در خاطرات الکس تربک

تربک به مدت 37 فصل به عنوان مجری برنامه مسابقه سندیکایی “خطر” فعالیت داشت. روزنامه نگار سابق در یک حرفه که بیش از 8200 قسمت را در بر گرفت ، به نمادی از کنجکاوی و جستجوی دانش تبدیل شد. برای دهه ها ، بینندگان در پنج شب در هفته برای تماشای چهره آشنا روی صفحه نمایش خود تنظیم می کردند. دسترسی او بی اندازه است – مردم انگلیسی را از تماشای نمایش آموختند.
صبح روز یکشنبه ، “خطر”! اعلام کرد که تربک از یک سال جنگ با سرطان لوزالمعده درگذشت. فقط چهار ماه قبل ، او خاطرات خود را منتشر کرد ، “پاسخ این است … تأملاتی در مورد زندگی من”.

در آن ، او در مورد کنار آمدن با تشخیص ، میراث و درک خود از مرگ نوشت.

در حالی که بینندگان در سراسر جهان برای این چهره عزادار هستند ، در اینجا نگاهی می اندازیم به به یاد ماندنی ترین مشاهدات وی در خاطرات.

در پایان کار خود به عنوان مجری برنامه “خطر!”

“مهم نیست که قبل از نمایش چه احساسی دارم ، وقتی بیرون می روم همه فراموش می شود زیرا یک نمایش وجود دارد که باید انجام شود. با این حال می دانم زمانی فرا خواهد رسید که من قادر به پاسخگویی به آن زنگ نخواهم بود. زمانی فرا برسد که دیگر نمی توانم به عنوان میزبان وظیفه خود را انجام دهم – همچنین خواسته های شغلی را انجام دهم و همچنین من تقاضا می کنم. بخشی از آن فیزیکی است. دو روز متوالی یازده ساعت ایستادن روی پاها دشوار است برای کسی که در آستانه هشتاد سالگی است ، حتی بدون اینکه در اثر شیمی درمانی فرسوده شود. “

در نبرد او با سرطان لوزالمعده

آنها انگلیسی - و چگونه آمریکایی بودن - را از تماشای الکس تربک یاد گرفتند

“جالب توجه است ، هرچه بیشتر با سرطان زندگی کرده ام ، تعریف من از سرسختی بیشتر شده است. من فکر می کردم گریه نکردن به معنای سختگیری شما است. اکنون فکر می کنم گریه به این معنی است که شما سخت هستید. این بدان معنی است که شما به اندازه کافی قوی هستید صادقانه و آسیب پذیر باشید. این بدان معناست که شما تظاهر نمی کنید. ”

در پذیرشg مرگ او

“من دوست ندارم هنگام صحبت در مورد سرطان از اصطلاحات” مبارزه “یا” جنگ “استفاده كنم. این نشان می دهد كه فقط دو نتیجه وجود دارد:” پیروزی “و” باخت “. این مزخرف است من می فهمم که چرا ما انسان ها انتخاب می کنیم که سرطان را با این اصطلاح ببینیم. درک این امر آسان تر و ترسناک تر است ، اگر تجربه را در یک مسابقه بوکس و بیماری را به عنوان حریفی که ممکن است تحت فشار شدید اراده و عزم راسخ شود ، ببینیم. “

روی خود مرگ

الکس تربک حقایق سریع

“اما وقتی مرگ اتفاق می افتد ، اتفاق می افتد. چرا باید از آن ترس داشته باشم؟ حالا اگر این رنج جسمی را شامل شود ، من ممكن است از آن ترس داشته باشم. اما به گفته پزشك من ، بیمارستان برای همین است. آنها می خواهند آن را بسازند انتقال به هر آینده ای که احتمالاً به آن اعتقاد داشته باشید به همان راحتی ممکن است. آیا من معتقد هستم؟ خوب ، من معتقدم همه ما بخشی از روح بزرگ هستیم – چیزی که بعضی ها خدا می نامند. ما خدا هستیم و خدا این ماییم.”

بر میراث او

“اما فکر می کنم اگر مجبور به پاسخ دادن باشم می گویم که دوست دارم اول از همه به عنوان یک شوهر و پدر خوب و دوست داشتنی از من یاد شود ، و همچنین به عنوان یک مرد شایسته که تمام تلاش خود را برای کمک به مردم در بهترین عملکرد انجام داد. این وظیفه من بود. این همان کاری است که یک میزبان باید انجام دهد. ”

در چند روز آخر او

چرا سرطان لوزالمعده بسیار کشنده است

“بله ، اگر داستان من به همین ترتیب تمام شود کاملاً راضی خواهم شد: نشستن روی تاب با زنی که دوستش دارم ، همسر روح من و دو فرزند شگفت انگیز ما در این نزدیکی هست. مدتی آنجا می نشینم و بعد شاید چهار نفر از ما پیاده روی خواهیم کرد ، هر روز سعی می کنیم کمی دورتر از روز گذشته راه برویم. ما همه کارها را یک قدم ، یک روز یکبار انجام خواهیم داد. در واقع ، من فکر می کنم من در نوسان می نشینم هوا اکنون زیبا است – خورشید در حال تابیدن به آسمانی ملایم و ملایم است و هیچ ابری در چشم نیست. ”